آیا میخواهید به بچهها در یادگیری ریاضیات و علوم کمک کنید؟ آزمایشها نشان میدهند که اگر از بچهها بخواهیم افکارشان را با صدای بلند توضیح دهند، میتوانند درک عمیقتری از مفاهیم ریاضی و علوم پیدا کنند. اما برای بهترین نتایج، ما باید اطلاعات مهمی را در اختیار بچه ها قرار داده و از آنها سؤالات درست بپرسیم.
در اینجا مروری بر این تحقیق و نکاتی برای به کارگیری این تکنیک در عمل آورده شده است.
مزایای توضیح دادن به خود (self-explanation)
شاید خودتان متوجه آن شدهباشید که اگر بخواهیم مفهومی را توضیح دهیم، به احتمال زیاد به آن تسلط داریم.
برای مثال، به نظر میرسد که شطرنجبازان تازهکار زمانی که به توضیح بخشی از روند تمرین خود میپردازند، مهارتهای خود را سریعتر تقویت میکنند. در یک آزمایش، افرادی که از آنها خواسته شد تا حرکات رایانه را تماشا و توضیح دهند، نسبت به افرادی که به سادگی حرکات رایانه را مشاهده می کردند، بازیکنان بهتری شدند (د بروین و همکاران 2006).
و شواهدی وجود دارد که دانشآموزان دبیرستانی میتوانند با توضیح دادن، درک خود از ریاضیات را بهبود بخشند. حتی اگر کسی برای شنیدن وجود نداشته باشد.
هنگامی که محققان از دانشآموزان کلاس نهم خواستند که برای یک تست هندسه با روش “توضیح دادن به خود” مطالعه کنند، این نوجوانان نمرات بالاتری نسبت به دانشآموزانی که به روشهای دیگر مطالعه میکردند کسب کردند. «خود توضیح دهندگان» بهتر میتوانستند مسائل جدیدی را که از نظر مفهومی با موضوع مرتبط هستند حل کنند. همنچین آنها نسبت به سایر دانش آموزان، بهتر میتوانستند مسائل جدیدی را که از نظر مفهومی با موضوع مرتبط هستند، حل کنند (وونگ و همکاران 2002).
اما شاید جالب ترین تحقیق مربوط به کودکان کوچکتر باشد. بتانی ریتل جانسون و همکارانش (2008) در مطالعهای روی بچههای 5 ساله، به بچهها مسئلهی مربوط به تشخیص الگو را دادند.
هر مسئله شامل یک دنباله از 6 اشکال پلاستیکی مانند این بود:
اینجا عکس داره
و از بچه ها پرسیده شد که شکل بعدی چیست (به عنوان مثال، یک عنکبوت قرمز).
بعد از جواب بچهها راه حل به آنها گفته شد. سپس از آنها خواسته شد تا توضیح دهند که چرا راه حل گفته شده، درست بودهاست. محققان گروه دیگری به بچهها همین مسئله را دادند، اما بدون اینکه از آنها توضیح بخواهند. کدام گروه تواناییهای تشخیص الگوی بچهها را بهبود دادند؟ وقتی معماهای جدیدی برای حل داده میشد، «توضیح دهندگان» عملکرد بهتری داشتند.
چرا توضیح دادن به خود به یادگیری کودکان کمک میکند؟
شاید آنها را وادار کند که با مفاهیم زیربنایی سر و کله بزنند و باعث شود ارتباطاتی را کشف کنند که در غیر این صورت ممکن است نادیده بگیرند.
این استلال کریستین لگار و همکارانش است.
آنها بر این باورند که کودکان پیشدبستانی زمانی که با دادههای جدیدی مواجه میشوند که با باورهای قبلی آنها همخوانی ندارد، احتمالاً سعی میکنند توضیحاتی را ارائه دهند. نتایج متناقض، بچه ها را وادار می کند تا در مورد علل احتمالی، پنهان و مکانیسم های نادیده فکر کنند. توضیحاتی که مییابند آنها را تشویق میکند تا فعالانه فرضیههای خود را آزمایش کنند.(Legare et al 2010; 2012).
مطالعات جالب توجه این ایده را تایید میکند.
به عنوان مثال، تیم لگار مشاهده کردند که کودکان 2 ساله پس از ارائه توضیحاتی در مورد یک اسباب بازی، زمان بیشتری را صرف کشف یک اسباب بازی جدید می کنند. کودکان نوپا همچنین در تحقیقات خود روشمندتر بودند (Legare et al 2012).
آزمایشهای دیگر نشان میدهد که اگر از کودکان بخواهیم توضیح بدهند، آنها روی علیت تمرکز کنند. هنگامی که محققان از کودکان پیش دبستانی خواستند توضیح دهند که چگونه یک دستگاه جدید کار میکند، این کودکان متعاقباً به احتمال زیاد ویژگیهای نادیده و علت و معلولی دستگاه را به خاطر می آورند (Walker et al 2014; Legare and Lombrozo 2014).
بنابراین توضیح دادن ممکن است ارزشمند باشد زیرا ما را از آنچه هنوز نمیفهمیم آگاه میکند. اگر این درست باشد، پس ممکن است انتظار داشته باشیم که توضیح به خود در زمانی که بچه ها از قبل به خوبی در مورد مفاهیم آگاه هستند، کمتر مفید باشد. وقتی محققان به کودکان مدرسهای آموزشهای باکیفیت و مفهوم محور در ریاضیات ارائه کردند، بچهها هیچ مزیت اضافهتری از توضیح دادن به خود دریافت نکردند (ریتل جانسون 2008).
از طرف دیگر، اگر بچهها اطلاعات کمی داشتهباشند، ممکن است توضیح دادن به خود با شکست مواجه شود. اینکه بچهها به تنهایی مفاهیم اصلی ریاضی را دوباره کشف کنند، انتظار واقع بینانهای نیست. دلیلی وجود دارد که چرا بشریت برای چندین سال وجود داشته است بدون اینکه کسی به این ایدهها برسد!
بنابراین اگر به کودکان آموزش کافی در مورد مفاهیم پایهای ارائه ندهیم، نباید انتظار داشتهباشیم که توضیح دادن به خود به یادگیری مفهومی کمک کند.
در یک آزمایش، بتانی ریتل-جانسون (2006) به بچه های دبستانی با مسائل جبری ناآشنا مانند اینها ارائه کرد:
3 + 4 + 8 = _ + 8
به برخی از بچهها دستورالعملهای صریح در مورد روشی که باید دنبال شود، دادهشد (مثلاً «3+4+8 را با هم جمع کنید، سپس 8 را از مجموع کم کنید…»). از دیگران به سادگی خواسته شد تا روش را خودشان کشف کنند. هیچ یک از دو گروه بچهها در مورد مفهوم اساسی تساوی آموزشی داده نشد.
پس از آن، از نیمی از بچههای هر گروه خواسته شد تا برای راه حلهای خود توضیحاتی ارائه کنند. محققان دریافتند که توضیح دادن به خود، به تقویت تسلط کودک بر رویهها یاری میدهد و به کودکان کمک میکند تا روشهای خود را برای مسائل جدید به کار ببرند.
اما بچهها درک بهتری از چرایی کارکرد این روشها نشان ندادند. آنها به احتمال زیاد درک نمی کردند که علامت مساوی به این معنی است که مجموع دو طرف باید برابر باشند.
در مورد نقش شنوندگان چطور؟
ما دیدیم که بچه ها از تلاش برای توضیح دادن سود میبرند. آیا وجود مخاطب مهم است؟ شاید.
در آزمایش الگویابی اشکال برای کودکان 5 ساله، ریتل جانسون و همکارانش دریافتند که توضیح دادن به خود به کودکان کمک میکند تا یاد بگیرند. اما بچهها وقتی ایدههایشان را برای مادرشان توضیح میدادند، دستاوردهای بزرگتری داشتند.
علاوه بر این، آزمایشی بر روی دانشجویان نشان میدهد که یادگیرندگان وقتی به دیگران آموزش میدهند سود میبرند. به دانشآموزان قطعهای دادهشد تا بخوانند و به طور تصادفی به یکی از سه شرط گروه شدند:
- به برخی از دانشآموزان گفتهشد که بعداً روی مواد مورد آزمایش قرار خواهند گرفت
- به برخی از دانشآموزان گفتهشد که باید در مورد آن درس بیاموزند (اما در نهایت این کار را انجام ندادند)
- به برخی از دانش آموزان گفته شد که باید تدریس کنند و آنها به تدریس آنها ادامه دادند
چه کسی مطالب را بهتر آموخت؟ در آزمون درک مطلب، دانشآموزانی که به آنها گفته شده بود درس خواهند داد، نمرات بالاتری نسبت به سایر دانشآموزان گرفتند. و دانشآموزانی که بهترین عملکرد را داشتند، آنهایی بودند که در واقع درسی را ارائه کرده بودند (انیس 1983).
البته، ما نمیتوانیم فرض کنیم که بچهها به همان شکلی که دانشجویان کالج از توضیح دادن به خود سود میبرند، سود میبرند. اما یک مطالعه تجربی هوشمندانه توسط براون و کین (1988) نکات جالبی را نسبت به کودکان 3 ساله ارائه میدهد که با تلاش برای آموزش دادن، پیشرفت میکنند.
مطالعه به این صورت عمل کرد که به بچهها این فرصت دادهشد تا سعی کنند مشکلی را که یک شخصیت داستانی با آن مواجه میشود را حل کنند (مردی که نمیتوانست به قفسهای بلند برسد).
اگر بچهها جوابی پیدا نمیکردند، محققان به آنها راهحل میدادند: تعدادی لاستیک زاپاس در نزدیکی آنها وجود دارد. لاستیک ها را روی هم قرار دهید تا یک چهارپایه درست کنید.
پس از آن، داستان دوم و مشابهی در مورد یک کشاورز که نیاز داشت علوفههای یونجه را روی یک تراکتور بلند بار بزند، به بچهها ارائه شد.
آیا بچهها خودشان می توانند این مشکل را حل کنند؟ بستگی به اتفاقات بعدی داشت. به برخی از بچهها گفتهشد که قبل از پاسخ دادن به سادگی داستان را بازگو کنند. به دیگران گفتهشد که راه حل را به یک عروسک خیمه شب بازی آموزش دهند. همین تفاوت ساده تاثیر زیادی داشت. بچههایی که از آنها خواسته شدهبود تا آموزش دهند دو برابر بیشتر احتمال داشت که این مشکل را خودشان حل کنند.
چگونه میتوانیم بیشترین سود را ببریم؟
چهار نکته برای تبدیل توضیح دادن به خود به یک تاکتیک یادگیری موثر
همانطور که در بالا ذکر شد، توضیح دادن به خود همیشه روش مفیدی نیست. بتانی ریدل-جانسون و همکارانش (2017) برخی از دامها را شناسایی کردهاند و پیشنهاداتی برای تبدیل توضیح دادن به خود به یک تاکتیک یادگیری موثر ارائه کردهاند. در اینجا چند نکته بر اساس ایدههای آنها آورده شدهاست.
1. اگر مفاهیم انتزاعی برای یادگیری وجود دارد، از بچهها انتظار نداشته باشید که این مفاهیم را خودشان کشف کنند.
اطلاعات زمینه لازم را به آنها بدهید.
2. با الگوسازی یا ارائه پاسخهای جزئی به بچهها کمک کنید توضیحات باکیفیت بدهند.
به عنوان مثال، در مورد توالی اشکال تشخیص الگو (بالا)، ممکن است ابتدا فرزند خود را از طریق مثالی که حل کرده و توضیح میدهید، راهنمایی کنید. دنبالهای را که میبینید توصیف کنید و به الگوی تکرار شده اشاره کنید. سپس نشان دهید که پاسخ شما (اشکال پیشنهادی بعدی در دنباله) چگونه مطابقت دارد.
برای یک رویکرد جایگزین، میتوانید به بچهها توضیحی جزئی ارائه دهید و از آنها بخواهید که قسمت خالی را پر کنند. در برخی از مطالعات، معلمان با ارائه توضیحات متعدد به دانش آموزان، از آنها خواستهاند که مناسب ترین جواب را انتخاب کنند.
3. از بچه ها بخواهید توضیح دهند که چرا اطلاعات صحیح درست است.
در بیشتر آزمایشهای توضیح دادن به خود از دانشآموزان خواستهشدهاست که یک مثال درست کار شده را توضیح دهند. اگر کودکی راه حل نادرستی ارائه کرد و متوجهش اشتباهش نبود، درخواست از او برای توجیه راه حل ممکن است خیلی مفید نباشد.
4. به اشتباهاتی اشاره کنید که بر اساس تصورات رایج اشتباه است و از بچهها بخواهید توضیح دهند که چرا چنین اشتباهاتی، اشتباه هستند.
ریدل جانسون و همکارانش خاطرنشان میکنند که تحقیقات در این زمینه محدود است اما چندین مطالعه نشان میدهد که شناسایی و توضیح استدلال ناقص میتواند به دانشآموزان در درک بهتر استدلال صحیح کمک کند. همچنین ممکن است به بچه ها بیاموزد که خودشان از استدلال ناقص استفاده نکنند.
اطلاعات بیشتر
برای اطلاع بیشتر از توضیح دادن به خود و یادگیری، به مقاله من درمورد زبان بدن در کمک به کودکان در یادگیری ریاضیات، علوم و معنای کلمات جدید ، مراجعه کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آموزش علوم، از صفحه “علم برای بچه ها: چگونه کودکی دوستدار علم تربیت کنیم.” دیدن کنید،